سلام

این اولین مطلبیه که می خوام توی وبلاگ مشترکمون بنویسم اینا یه سری خاطرات کلاسیه مربوط به خودم و خودشو(الینا)یه سری بچه سمپادی!!!!

اه راستی ببخشید خودمو معرفی نکردم  من پری پریان هستم 6ساله از پریان آباد مزاحمتون می شم اون دوست من هم الینا الینیانه 8ساله از ترک محله مزاحمتون می شه. ما دوتا سمپادی هستیم صادره از (سازمان منگلان پرت شده از دبستان)کوچه نمی دونم ناکجاآباد.

توجه توجه

قابل توجه برای همه دوستان ,......A1,B1,C1 یه چندتا خاطره از خودمون منقول کردیم امیدواریم خر کیف بشید.

یادتون می یاد اون رنوی مشکی معلم جغرافیاهارو

یادتون می یاد اون شسم العماره ها رو

یادتون هست بعضی ها سر کلاس ریاضی پر فیض می شدند(مستفیض)

یادتون می یاد یکای طلایی رو

یادتونه مونده همکاری های همه جانبه اداره برق و توانیر شهرمونو(220ولت وآتیش)

کیا یادشونه اون بازی کردن تو هلال احمرو

یادش بخیر دایی هایی رو که بی سبیل خاله می شدند

حفظ کردن سوره ق رو یادتون می یاد چه کارایی که نکردیم

قهر سر لهجه هارو چی؟یادتون می یاد؟

بلوتوث بازی معلم هارو چی ؟اونا رو یادتون نمی یاد؟

کروکی کشیدن واس ساعتو یادتون که نرفته؟(برخورد توپ والیبال با ساعت مدرسه)

اون ماشینایی بود که از چهارتا چرخش دوتا قالپاق یه جور،یه رینگ ،و یه رینگ متفاوت دیگه هم داشت

بنال ،خفه شو ،بتمرگ یادتون می یاد اینا رو کی سر کلاس می گفت؟

یادتونه معلم ها تک تک از رو سکوی کلاس با صندلی می افتادن؟

اون بازی خوشگله جبدوز یادتونه؟

بای بای تا بقیه اش.....